e230
جمعه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۴:۵۷ ق.ظ
1. یک حالتی امشب آمد سراغم که یک ماهی بود پیدایش نبود
کمی بعدش فکر کردم که موضعم چه باید باشد، یاد مواضعم افتادم :)
2. حرف تلخی شنیدم که پشت سرم گفته شده. شاید دو ساعت نشده باشد از شنیدنش. البته پیش رویم پیش از این شنیده بودم و این خصوصیت حرفهای تلخ است که زهرشان گرفته نمی شود. الان البته حالم بهتر است. آنقدر تلخ و وحشتناک به نظر نمی آید
همین که زمان میگذرد و حال دوران ثابت نیست خودش کلی حرف است. به هر حال تصمیمم این است که از این قبیل مسائل نرنجم.
3. لعنت به تو و اسم و تصویرت که هر جا ظاهر میشوی حکایت زخم کهنه و ناخن میشوی...
چرا این مورد اینقدر طول کشیده که مشمول زمان شود؟... قصور از من است یا چی؟
البته این روزها روزهای تلخی است و این مقدار اذیت و آزردگی عجیب نیست
۹۸/۰۲/۲۷