تا سپیده

کفی بی عزا ان اکون لک عبدا، و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا

تا سپیده

کفی بی عزا ان اکون لک عبدا، و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا

تا سپیده

جاذبه خاک به ماندن میخواند و آن عهد باطنی به رفتن
عقل به ماندن میخواند و عشق به رفتن...
و این هردو را خداوند آفریده است تا وجود انسان را در آوارگی و حیرت میان عقل و عشق معنا کند

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳ ارديبهشت ۹۸، ۱۰:۲۰ - مجله اینترنتی چفچفک
    یا رب...
دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

e137-I have a problem!

چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۵، ۰۳:۱۱ ب.ظ

دیشب به همراه دو دوست اهوازی بیرون بودیم. یکیشون مزدوج شده و دیگری در شرفه (که همینجا از خداوند متعال تقاضامندیم باب ازدواج سایر جوانها را نیز بگشایند)

بنده قصد داشتم که کادوی عقد دومی رو دیشب بدم (که البته دادم). ولی اینکه من فقط بدم و دوست شماره ی یک نده با این که از جانب دوست شماره ی 2 زشت تلقی نمیشه اما دوست شماره ی یک ممکنه بگه عه کاشکی به منم می گفتی و منم می دادم یا با هم می دادیم (کما اینکه قبلا هم یه بار با هم کادو داده بودیم). اما دوست شماره ی یک اجمالا دست و بالش تنگه و من می ترسیدم که بهش بگم و تو رودروایسی بمونه و اینا.

فلذا مجموعا نگفتم و خودم دادم و اون نداد و ... فوقع ما وقع! بالطبع راه حلی هم در لحظه به ذهنم نرسید، مثلا بگم با هم دادیم چون مبلغش اونقدری نبود که بشه گفت دو نفر دادن. (هرچند فک کنم دفعه ی قبلی که دونفری دادیم همین قدر بود، ولی خب الان وضع من بهتره)

حالا من حیث المجموع به نظر شما من باید چی کار می کردم؟

راه حل شماره ی یک اینه که هرچه سریعتر یک گفت و گوی محترمانه و بی تعارف با دوست شماره ی یک داشته باشم در مورد مسائل اقتصادی اش تا در اینگونه مواقع قلنج نکنم

این اولین نمونه از دوگانگی های اخلاقی ایه که من باهاش روبرو ام

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۲۲
الاحقر

نظرات  (۲)

بسم الله

سلام
میشد موقعیتی برای تنها شدن با دوست شماره 2 پیدا کنید و کادو رو در خفا بدید که شماره 1 هم شرمنده نشه؟
یا میشد مثلا به ایشون بگید یه شاخه گل بگیره روی کادو بذارید که واقعا دو نفره بشه یا چنین چیزهایی.
اما الان...
ظاهرا از طرف شما سکوت بهتره. ولی اگر بعد داشته باشه، اونوقت میشه درباره واکنش شما صحبت کرد.
با کس دیگری هم مشورت کنید.
پاسخ:
سلام
این هم یه گزینه ایه، ولی فرصت تنهایی پیدا نشد یا پیش نیومد
بَعد به فتح باء؟ داره خب
نکته ی مثبتش اینه که تعارف با دوست شماره ی یک ندارم به هیچ وجه. وقتهایی که ناراحت باشیم از دست هم راحت به هم میگیم.

مشکل اصلی هنگ کردن من در هنگام بروز یک همچین دوراهی هاییه! که کم هم نیستن!
برای خط آخر:
همون دعای 22 ام جاییکه حضرت خواسته بودن با نور حق در بین مردم راه برن.
شاید یه معنیش یا کارکردش همین باشه.
با نور او دیدن، یعنی هر جا گیر کنیم، از دیدگاه او بقیه اش رو ببینیم و بریم.
پاسخ:
شاید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی