تا سپیده

کفی بی عزا ان اکون لک عبدا، و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا

تا سپیده

کفی بی عزا ان اکون لک عبدا، و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا

تا سپیده

جاذبه خاک به ماندن میخواند و آن عهد باطنی به رفتن
عقل به ماندن میخواند و عشق به رفتن...
و این هردو را خداوند آفریده است تا وجود انسان را در آوارگی و حیرت میان عقل و عشق معنا کند

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳ ارديبهشت ۹۸، ۱۰:۲۰ - مجله اینترنتی چفچفک
    یا رب...
دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

e107-من یدک

دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۳۰ ب.ظ

آقای مهربانی ها

سلام

هر کسی را این چند وقت دیده ام آمده خدمت شما برای زیارت و من، همین عقب مانده ام به سلام های از دور دلخوشم. و دلم هوایی است. کی نوبت ما میشود؟ (مگه بدا دل ندارن..؟)

از روزی که دستم از دست شما جدا شده ( و نمیدانم کی و چگونه و چرا ...، حوالی تابستان دو سال پیش مثلا، به خاطر شروع یک کار خطرناک مثلا، به خاطر کوتاه آمدن از بعضی چیزها مثلا، به خاطر ندیدن دستورات مهربانانه ی پدرانه ی شما جلو چشم و پشت گوش انداختن) تا الان یک روز عادی نداشته ام، چه برسد به یک روز خوب.

(فکر کنم باید به خودم یادآوری کنم که در مقابل حسهایی که حرفهایش می آورد ضعیفم هنوز و بعد از ذهنم فکرها را بیرون کنم و آرام آرام برگردم و به بقیه ی کارهایم بپردازم، به مدد شما... :) )

در این عید قربانی به قول امام باید عزیزترین را قربانی کنیم، به قول آقا موسی باید در مسیر خدای یکتا و یگانه حرکت کنیم. من چه که بیرون از مسیر راه گم کرده ام و عزیزترین ندارم که قربانی کنم؟ منی که اسیر همه چیزم چگونه باید از اسارت بیرون بیایم؟

یک باور نصفه نیمه دارم به این که وقت شروع حرکت فقط یک حس کوچک در درون است و هیچ هدفی ظاهر نیست و بقیه اش در مسیر روشن می شود، مسیر روشن کننده است. پس چرا پاهایم بسته است؟

باید زنجیرهای تعصب را پاره کرد، باید فکرهای خودخواهانه و بسته را، فکرهای کوچک مانده و کوتاه را دور ریخت. باید (بستگی های) خود را کنار زد. باید روبرو شد و عاقبت نیاندیشید. باید نترسید و وسوسه ها را پس زد. باید تا آنجا بروی که بعد ببینی باید اسماعیلت را هم قربانی کنی. اولین قدم همین است. رفتن. پی ندایی که تو را می خواند، از درون، به سمت پاکی. به سمت نابستگی. به سمت خود-آ. باید به (نیتهای صادقانه و مخلصانه ی) خود پایبند باشی. تا آخر این راه دست خدا را ببینی...

چقدر دعای عرفه عجیب است

بابت چهل حدیث ها ممنونم

الحمدلله

دوستتان دارم

سلام

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۲۲
الاحقر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی