تا سپیده

کفی بی عزا ان اکون لک عبدا، و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا

تا سپیده

کفی بی عزا ان اکون لک عبدا، و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا

تا سپیده

جاذبه خاک به ماندن میخواند و آن عهد باطنی به رفتن
عقل به ماندن میخواند و عشق به رفتن...
و این هردو را خداوند آفریده است تا وجود انسان را در آوارگی و حیرت میان عقل و عشق معنا کند

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳ ارديبهشت ۹۸، ۱۰:۲۰ - مجله اینترنتی چفچفک
    یا رب...
دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

e96-الذی جعلته للمسلمین عیدا

چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۳ ق.ظ
ساعتی مانده به غروب سنگین شده ام و نمی توانم تکان بخورم. کمی تمرین، کمی خوردن، کمی وررفتن با گوشی...
چسبیده ام به صندلی، به تلویزیون خیره ام. عید شده است؟ منتظر خبریم همه. اما... واقعا می خواهم فردا هنوز ماه رمضان باشد. فردا سحر بیدار باشم و سحری بخورم. هنوز چند فراز مانده از دعای ابوحمزه. هنوز می خواهم دعای سحر را بشنوم و تصویر ایوان طلای نجف را ببینم. می خواهم فردا روزه بگیرم. می خواهم قرآن بخوانم. می خواهم از شدت بیحالی ساعتی به افطار ولو شوم و دقایقی به افطار شروع به سفره چیدن کنم. کاش امسال ماه رمضان سی روزه باشد. ماه رمضان امسال روزه گرفتن سخت بود، خصوصا این روزهای گرم آخر. اما دلم می خواهد ماه رمضان بماند.
ماه رمضان رحمت خدا دیدنی است. همه چیز جدید است و قواعد دیگری برقرار است. ماه رمضان می شود "بود"، می شود نفس کشید، می توان هربار موقع گفتن "اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالک" همه چیز را دور ریخت و دل را شست و از نو شروع کرد. تنها ماه رمضان است که هرچه خرقه ی سالوس و ریا را می توان کنار گذاشت، از این دور باطل ایام بیرون آمد و واقعا زندگی کرد. ماه رمضان است که همه می توانند فکر بار سنگین گناهانشان نباشند و فکر کنند طیب و طاهر، معلقة بعزّ قدسه، تسبیح بگویند. همه می توانند سفیدپوش بندگی کنند. اصلا همه چیز فقط ماه رمضان می شود! و در غیر ماه رمضان نمی شود.
هنوز عید را اعلام نکرده اند. من خوشحالم. خصوصا که این دو روز آخر اصلا روزهای خوبی نبود. می خواهم فردا را خوب بسازم... اما نه! فردا عید است و بخت با من نیست...
بهترین ماه رمضان عمرم گذشت، با آن 16 روز رویایی اول، با آن حسهای عالی نزدیک بودن، با آن توانستن. با همه ی عالی بودنش...
دعای صحیفه را می خوانم و ... ناراحت و امیدوار می شوم
از ماه رمضان یاد می گیرم، که بندگی خدا زندگی واقعی است، که با خدا و برای خدا بودن طعم واقعی می دهد. که خدا پذیرنده است، که می شود و می توان.
ای ماه خدا، بدرود، چه شیرین بود روزها و شبهای تو، چه به یادماندنی است روزه ها و نمازهای تو، چه قربت آور است قرآن خواندنت، و چه غربت آور است دوری از تو، و چه تلخ است صبر و انتظار تا آمدن دوباره ی تو
خدایا! این رمضان را آخرین رمضان عمر ما قرار مده. خدایا! فرج امام زمان را نزدیک بگردان! خدایا، اکنون که راه نشانمان داده ای و توش و توانمان بخشیده ای، ما را راهی خودت کن. خدایا! دمی ما را به خودمان وامگذار. خدایا گناهانمان را ببخش و ما را از توبه کنندگان قرار بده، چنانکه هیچ گاه به گناه باز نگردیم. خدایا همانطور که در رمضان شیرینی طاعت و عبادتت را به ما چشاندی، بر خوان رحمت گسترده ات ما را در دیگر روزهای سال میهمان بدار. خدایا ما را از خودت دور نکن و ما را مایه ی فخر و بزرگداشت دینت، و شادمانی اولیائت، و خواری شیطان قرار بده. خدایا جز تو چیزی نمی خواهیم و جز تو کسی را نداریم. ما را در پناه خودت محفوظ بدار تا در منزل امن بارگاهت با رسولت محشور شویم. خدایا دستم را رها نکن...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۱۶
الاحقر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی