تا سپیده

کفی بی عزا ان اکون لک عبدا، و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا

تا سپیده

کفی بی عزا ان اکون لک عبدا، و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا

تا سپیده

جاذبه خاک به ماندن میخواند و آن عهد باطنی به رفتن
عقل به ماندن میخواند و عشق به رفتن...
و این هردو را خداوند آفریده است تا وجود انسان را در آوارگی و حیرت میان عقل و عشق معنا کند

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

مکارم الاخلاق

دعا

امام سجاد (ع)

رسول اکرم (ص)

حضرت رسول(ص)

رمضان

خطبه شعبانیه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳ ارديبهشت ۹۸، ۱۰:۲۰ - مجله اینترنتی چفچفک
    یا رب...
دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

e49

سه شنبه, ۸ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۰۴ ق.ظ

تولد از ما بهترون مبارک

***

من با این مشکل دارم که می گن مقاومت شیرینه

کجاش شیرینه؟ این که معلوم نیست کی به نتیجه می رسه؟ یا اینکه هرچی بیشتر مقاومت می کنی بیشتر حقتو می خورن؟

***
به از این چه ارمغانی که تو خویشتن بیایی؟

***

خیلی زشته آدم با وجود خدا احساس تنهایی کنه؟

***

واقعا آرزویی غیر از یک بار دیگه بودن در مسجدالحرام ندارم

تا دیگه بیرون نیام...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۰۸
الاحقر

نظرات  (۲۱)

۰۸ دی ۹۴ ، ۱۸:۵۳ ساهره .
بسم الله

سلام 
بر شما هم مبارک باشه این عید در عید.
چطوری میشه اگر مقاومت کنی حقت رو بخورن؟
پاسخ:
سلام
اینطوری که فک می کنن بی عرضه ای، حرفی برا گفتن نداری و کاری از دستت برنمیاد، برا همین وایسادی و حرکت نمیکنی
من صبر نکردم که به این روز بیافتم، انقدر نگو صبر کنم تا تو بیایی، یا یه همچین چیزایی
۰۹ دی ۹۴ ، ۱۹:۴۰ ساهره .
بسم الله

سلام مجدد
نمیدونم قضیه شما دقیقأ چیه. ولی همون آقای خوبی که معرفی کردید، دکتر اسدی تو یکی از فایلهاش (14. 12. 92) دقیقه 22 و 23 احتمالا جواب حرفهای شما رو داده.
:)
پاسخ:
سلام
چشم :)
حالا دفعه ی بعدی که قسمت شد همدیگه رو دیدیم تعریف می کنم براتون
۰۹ دی ۹۴ ، ۱۹:۴۳ ساهره .
گزینه 3 رو به شدت موافقم.
گزینه 4 دو تا جواب داره. یکیش خیلی زشته. دومیش مفصله که اصلا زشت نیست.
گزینه 5 خیلی خوشبحالتون. و خوش بحال دور و بریاتون.

گزینه آخرم التماس دعا
پاسخ:
گزینه ی پنج: چرا؟

محتاجم خیلی زیاد
۱۰ دی ۹۴ ، ۱۹:۰۳ ساهره .
اندازه هر آدمی از روی آرزو هاش معلوم میشه.

خوشبحالشون که شما رو کنارشون دارن.
(مراقب چرندیات شیطون باشید خود باوری رو ازمون میگیره)  

:)
پاسخ:
:)

گنج فردوس به پاداش "عمل" می بخشند

۱۰ دی ۹۴ ، ۱۹:۲۶ ساهره .
شما فرض کنید که یه بزرگی، مثلأ دکتر اسدی. یا یکی از اساتیدتون که قبولش دارید؛ ایندفعه که رفتید پیشش بهتون خیلی خاص و با محبت نگاه کنه.
شما تا یه مدت احساس شعف دارید.
دفعه بعد به زبون ابراز علاقه کنن. بگن فلانی تو از شاگردای خاصم هستی.
بعد بگن دوستت دارم و ...
چقدر احساس خوشایند بهتون دست میده؟ چون این آدمو میشناسید کسی نیست که حرف الکی بزنه. احتیاط میکنه تو حرف زدنش. و قف علی الشبهه ، حتی!
یه حس خوب که هر روز داره رشد میکنه و شما به تبع اون رو به تعالی میرید.

حالا بر عکس:
این شیطانِ مأیوس از درگاه رونده شده، مدام بیاد بگه نه، تو که آدم این چیزا نیستی. تو کجا اولیاءالله و علامه ها و خوبان درگاهش کجا!
مدام بزنه تو سرتون که فلان روز دیدی فلان کارو کردی؟ آدم به این داغونی رو خدا دوست داره آخه؟ اصلأ راه به جایی داره همچین کسی؟
و ... تحقیر و تحقیر و تحقیر
اون آدم چیزی ازش باقی میمونه؟ با خودش میگه آره. من هیچی نیستم. هیچی هم نمیشم.
( این با اون خود بزرگ بینی و عجب و ... فرق داره) این ملعون کارش مأیوس کردنه.

ما زبالا ییم  و بالا میرویم.
شما در اصطلاح روانشناسی از اون انسانهای امن هستید. یعنی کنارشون بودن احساس خوبی داره. امیدوارم دچار همنشینهای آدم مأیوس کن نشید.  :)
پاسخ:
مسئله دقیقا همین تایید و نگاه خاص و با محبت و شاگرد خاص و ایناس
disqualified هستم بنده

این حرفا رو نمی زنم که خدای نکرده شما رو از حسن ظن باز بدارم یا اینکه باعث بشم حرفای به این قشنگی رو نزنین که کلی امیدوارم کنه یا ... . این چیزا رو می گم که بگم عمق فاجعه خیلی زیاده، خیلی زیاد.

امن؟ بلا به دور ... من خیلی به درد نخورم.
پس بقیه ی دور و بریهامو ببینین چی می گین؟! اونا حتما "سوپر-امن" هستن...
۱۵ دی ۹۴ ، ۱۹:۵۷ ساهره .
بسم الله

سلام
شب شما بخیر. چه سکوتی؟
ما نیاز به شنیدن داریم.
اگر صلاح بدونید.
پاسخ:
سلام و دعا :)
عصر شما بخیر.
سکوت؟ مگه می شه مگه داریم؟
مشغول خوندن یک درس بسیار بسیار سخت هستم که ایشالا پاس بشم!
خبر خاصی نیست در حد آپلود شدن. اتفاقات عادی زندگی، روزمرگی ها. ناراحتی از این و خوشحالی از اون.

دارم فک می کنم چه روزی بیام دانشگاهتون. احتمالا چهارشنبه ی هفته ی بعد روز مناسبیه.
شما تا کی هستین؟
۱۷ دی ۹۴ ، ۰۶:۲۱ ساهره .
سلام
محتاجیم به دعا به طور جدی
حداقل تا 28 ام
پاسخ:
سلام
خب پس فک کنم چهارشنبه هفته ی بعد بیام اونجا
۱۸ دی ۹۴ ، ۱۵:۴۹ ساهره .
برای بازدید؟
برای زیارت؟
برای تحقیق؟
برای تفریح؟
برای ...
:)


شما امتحانهاتون تمام شد؟!
پاسخ:
اِم... برای همه اش فک کنم

نه من دو تا هفته ی بعد دارم یه دونه هفته بعدش که اون آخریه ساده اس، 29 ام تموم می شه

راستی وضع امتحانای شما چه جوریه؟ نزدیکه؟ دوره؟ چهارشنبه نیام شما همه اش امتحان باشین
۲۱ دی ۹۴ ، ۲۲:۱۱ ساهره .
بسم الله

علیک السلام (جواب سلام قبلی شما)
راستش برای همین پرسیدم.
فکرکردم برای دیدن دانشگاه میایید
حالا یا فقط دیدن که میشد بازدید
یا برای تصمیم گیری ارشد که میشد تحقیق
زیارت هم که 2 تا شهید داریم.

اگر غیر از اینهاست، فکر میکنم یکم احتیاط داره، بازم خودتون بسنجید.
پاسخ:
تفریح چی؟ :دی

میدونم، ولی نمی دونم

پس به دلمون می گیم صبر کنه تا یه وقت دیگه ... کار رو کارساز می سپریم

یه شیرینی هم طلب من ;)
۲۳ دی ۹۴ ، ۰۸:۰۶ ساهره .
بسم الله

سلام
!!!

دل!
شیرینی؟!

کار!
کار ساز؟

آقا ما امتحان داریم. اینطوری مغزمون رو کار نگیرید.
 قضیه شیرینی چی بود؟ همه رو خوردم تمام شد.
پاسخ:
:)
۲۷ دی ۹۴ ، ۱۸:۱۵ ساهره .
بسم الله

واما این یکی.
حالا تقریبأ از اون بهبوحه امتحانات در اومدیم. 

توضیح پلیز اگر میشه و ... اینا

اگر صلاح میدونید توی ایمیل باشه. 
پاسخ:
چرا بحبوحه رو اینجوری تایپ کردین؟! :) من خیلی رو غلط املایی حساسم ها!

توضیح در چه مورد آخه؟

این و 51 به هم ربطی ندارن. ولی خب تناظر جالبی/عجیبی دارن.
اولیش که مشخصه، دومیش یه سوءتفاهمه که باید برطرف بشه. سومیش هم که بعله. چهارمیش هم چی بگم والا. پنجمی هم ... حیف، فرصتی بود که هدر شد.
۲۷ دی ۹۴ ، ۲۱:۱۰ ساهره .
:) ما نیز حساسیم.
این رو بگذارید به پای اینکه "اگر کسی را مسخره کنی سرت میاد" بچه بودیم میگفتیم.
بعضی وقتها بعضی چیز ها، بعض هیچی نیست؛ به زِ هیچی است. یعنی بهتر از هیچی.  :)


توضیح درباره آخرین جواب کامنت خودتون. با اینهمه کامنت کلأ دیگه خود پست محو شده. الان دیگه به خیلی دور فکر نکنید کمی برید بالاتر مطلوب دیده میشود.
پاسخ:
این بچه بودیم و به ز هیچی رو که نفهمیدم

اگه دل و شیرینی و کار و کارساز رو می گین که خب بهش اشاره شد. قرار بود بیام شیرینی بگیرم که ... :)
اگه "قضیه" رو می گین که فقط حضوری تعریف می کنم، چون خییلی طولانیه. خلاصه اش: عشقیه.
۲۹ دی ۹۴ ، ۱۵:۰۶ ساهره .
سلام

اشکال نداره.

شما تا کی تهران هستید؟
پاسخ:
سلام

فک کنم تا آخر عمرم! :)

امروز متوجه شدم (فک کنم) جایز نیست این کار

ولی فک کنم گریزی نیست

حالا هستم تهران دیگه!
۰۳ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۴۱ ساهره .
سلام
نمیدونم چرا فکر میکردم خوابگاهی هستید.

به نظر منم گریزی نیست.
پاسخ:
سلام
۰۴ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۰۸ ساهره .
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

این چند روز تهران نبودم.
دیروز برگشتم.
با توجه به اینکه امتحاناتم تمام شده فکر میکنم فرصت مناسبی باشه که دعوتتون کنم تشریف بیارید دانشگاهمون.

البته بوفه رو خوب بلد نیستم ها.

(سنجیده دعوت کردم)
پاسخ:
سلام

:)

مرسی یه دنیا

اشکال نداره، بوفه که مهم نیست!
۰۵ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۰۴ ساهره .
بسم الله

این هفته اگر قدم رنجه میکنید، میتونم فردا در خدمتتون باشم.
اگر نه، میشه هفته آینده ان شاءالله.
برای تنظیم وقتتون هم بگم که سرویس های دانشگاه از 7 صبح هستن تا 19:30 که آخرین سرویسه.
پاسخ:
یعنی پنج شنبه نمی شه؟

هفته ی آینده چه روزی؟

۰۵ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۴۰ ساهره .
هفته آینده رو نمیدونم چه روزی
ولی این 3 روز آخر هفته ان شاءالله دارم میرم مشهد.
فردا رو هستم.

بعد از انتخاب واحد تکلیف هفته آینده  معلوم میشه. :)
پاسخ:
آخجون مشهد :)
۰۶ بهمن ۹۴ ، ۰۶:۵۰ ساهره .
هنوز بلیط هست.
تشریف میارید؟
پاسخ:
آخ ببخشید نه
این هفته فقط پنج شنبه خالی هستم
۰۶ بهمن ۹۴ ، ۰۷:۰۸ ساهره .
بسم الله

هفته آینده
هر روز بعد از ساعت 15 و 5 شنبه کامل خالیه از کلاس.
پاسخ:
هفته ی آینده کلاساتون شروع می شه؟
ما هفته ی بعد تعطیلیم

حالا هماهنگ می کنیم یه روزی. عصرا فک کنم سخت باشه اومدن و برگشتن به اونور.
۰۶ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۴۰ ساهره .
بله ظاهرا
پاسخ:
خب این ظلم نیست؟ :)
۰۶ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۳۸ ساهره .
البته هنوز برنامه ثبت نهایی نشده

به شما یا ما؟
پاسخ:
سوال دقیقی بود
از یه دانشجوی فلسفه غیر از این انتظاری نمی رفت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم