تا سپیده

کفی بی عزا ان اکون لک عبدا، و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا

تا سپیده

کفی بی عزا ان اکون لک عبدا، و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا

تا سپیده

جاذبه خاک به ماندن میخواند و آن عهد باطنی به رفتن
عقل به ماندن میخواند و عشق به رفتن...
و این هردو را خداوند آفریده است تا وجود انسان را در آوارگی و حیرت میان عقل و عشق معنا کند

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳ ارديبهشت ۹۸، ۱۰:۲۰ - مجله اینترنتی چفچفک
    یا رب...
دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

لعنت به هر چه سال اول و سال اولی است، که حس این را در من دارند زنده می کنند که هی بگویم و هی بگویم، در مورد همه چیز نظر بدهم و هی هرچه احساس دارم بیرون بریزم و هی فریاد سر دهم، و هی بخواهم با این و آن باشم و هی بترسم و هی امید داشته باشم، و ... هی تلاش کنم

لعنت به هر چه مقدمه چینی و بازبینی است، لعنت به فکر کردن قبل از نوشتن، لعنت به هرچه داستان و داستان نویس، لعنت به هر چی درک و دریافت و برداشت، لعنت به هرچه شخصیت و کاراکتر و هم حسی، لعنت به همه ی نویسنده ها، به مقاله ها، یادداشت ها، گفت و گو ها

لعنت به هر چه سر از کار دنیا در آوردن است، لعنت به هر چه حرفها و حرکتها، نگاه ها و احساسهای نافهمیدنی که در دنیاست، لعنت به همه "اگه ... پس چرا ...؟"، لعنت به همه ی "نمی فهمم" ها

لعنت به هر چه دیوار مجازی در دنیا، با فونت های tohamaی احمقانه ی حال به هم زن نفرت انگیزشان، و arianها، و کدها و جاوااسکریپتها و هر چیز مجازی دیگر، لعنت به تایپ کردن، لعنت به بلاگفای احمق خر عوضی که سرورهایش آسیب جدی دیده اند، لعنت به وابستگی حقیقت من به مجاز شماها

لعنت به همه ی اردو معارفه ها، که هر چه بدبختی دارم از آنهاست، لعنت به همه ی عوض شدن ها، لعنت به همه ی پیرشدن ها، لعنت به همه ی دخترها، لعنت به هر چه

لعنت به همه ی نگفته های راست و گفته های دروغ، چه به خودت چه به بقیه، لعنت به دوست داشتن و نداشتن، رسیدن و نرسیدن، فراموش کردن، لعنت به حسادت، به تمایل به بروز خود، به خیالها و تصورات، لعنت به فکرهای و برنامه های اشتباه

لعنت به همه ی ساختارها و سیستمها و نظامها، لعنت به همه ی تلاشهای بیهوده برای تحمل و فهمیدن سیستمهای مریض، و بقیه ی چیزهای غیر مریض یا مریض، و همه ی چیزهای مریض، و غیر مریضهاشان بیشتر، لعنت به فرصتهای ازدست رفته، لعنت به بی هدفی، لعنت به سوختن، به باختن، به "به چه دردی می خوره؟" ها


یعنی واقعا همه ی معصومها مثل مثل همدیگرند؟


یعنی واقعا چرا من اینجوری ام که یک هو رم می کنم و دلم می خواد که همه چی متوقف بشه؟

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۴۰
الاحقر
ای آنکه مرا مراندی، وقتی همه به من پشت کردند

به من رو کردی وقتی از همه روی گردانده بودم و همه از من

به احترام تو، و به احترام مولودی که هیچگاه نترسید

شکوایه ها و گلایه هایم را فقط پیش خودت خواهم آورد

 

پ.ن: دقیقا یکسال شد ...

پسنویس:

دست مرا گرفتید تا یادتان بمانم/
از روی خاک بردید تا اوج آسمانم/
گفتند امام هر عصر بابای امتش است/
روز پدر مبارک بابای مهربانم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۰۱
الاحقر
Accessories

تا جای بارانا باشم تو کلاه قرمزی دیشب ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۲۴
الاحقر

ادب حکم می کنه ناخلفی مثل حقیر هم عرض ارادت کنه. باشد که مثل حر بشوم.

دو تصویر از شهادت مظلومانه ی ام ابیها می شناسم. تصویر اول، هنگامیه که فضه خبر فوت خانم رو به مولا می ده، مولا از مسجد به خونه انقدر به زمین می خورن که عمامه از سرشون می افته و لباسشون کاملا خاکی می شه.

تصویر دوم هم مربوط به وقتیه که حمله می برن به خانه ی اهل بیت رسول. در رو می سوزونن، می شکنن، تازیانه و سیلی می زنن، با غلاف می زنن... کدوم یکی از این عبارات نا آشناس؟ همه اش رو با عاشورا به یاد می آریم. بله... کربلای اول مدینه اس، حسین اول فاطمه اس، زینب اول علی است.  این جسارت ها همه اش از اون روز شروع شد، و کربلا اندوهناک و مصیبت بار است، ولی همه ی این ها ابتدا در مدینه اتفاق افتاده اند و ماجرا از آنجا شروع شده است.

فدای فرزند منتقم شما. قربان مظلومیتت بی بی. من هرچه دارم از شما دارم. فدای شما من و خانواده ی من. ان شا الله موت و حیات من برای شما باشد.

پ.ن: "و ذاالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت، سبحانک انی کنت من الظالمین". یه کوچولو می فهمم که ذهب مغاضبا چه حسیه ...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۳۴
الاحقر
آقا روز یکشنبه، سر دو تا از کلاسا دو تا استاد گفتن باید مثل عقاب باشین!!

اولی می گفت باید مثل عقاب ارتفاع بگیرید تا بتونید همه چیز رو خوب ببینید، و منظورش این بود که تا دکترا اینا درس بخونین، تا همه چیز رو دیده باشید و به درد بخور باشید توی کار!

دومی هم گفت باید مثل عقاب باشید وقتی می خواد شکار کنه، سرعتش رو با سرعت طعمه هماهنگ می کنه و خودش رو توی مسیر به طعمه می رسونه و می گیرتش، نه این که به سمت جایی که طعمه الان هست پرواز کنه تا این که وقتی رسید طعمه از اونجا فاصله گرفته باشه. و باطبع منظورش این بود که آینده رو ببینید که بعدا متوجه بشید جا تره و بچه نیس

 

پ.ن: اگه فیلم تخیلی دوست دارید، the hunger games رو ببینید حتما... عالی بود!!!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۴۲
الاحقر
یه خصوصیت خوبی توی مذهبی ها هست، اونم اینه که برا کارشون دنبال علت می گردن، حال می ده و دوست دارم و دلم می خواد و خب که چی و این حرفا ندارن تو قافیه هاشون. یا کاری ترجیح عقلایی داره یا خدا ازش راضیه یا ... به هر حال یه منطقی داره و انجام می دن یا نداره و بی خیالش می شن

خیلی خوشحالم از وجود یه همچین روحیه ای تو آدمها چون باعث می شه بفهمی با یه نفر چند چندی

 

پ.ن: اگه فیلم اعصاب خورد کن دوس ندارید "ملبورن" رو نبینید

پ.ن: اگه اینستاگرام دارید به کمپین "من عاشق محمدم" بپیوندید برای اطلاعات بیشترپیج شهاب مرادیرو ببینید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۳ ، ۲۰:۱۹
الاحقر

خجالتم دادی و مدیونم کردی تا آخر عمر...



یا امام رئوف

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۳ ، ۱۳:۵۱
الاحقر

خبری نیست...

تنها چیزی که وادار به تلاشم می کرد دیگر نیست (رسانا) و من دیگر هیچی ندارم

حس هیچی دارم

غیر از بیرون ریزی های ‍‍‍پراکنده, صحنه های یادآور روزهای تلخ, بغضی همیشگی و چیزهای دیگری از این دست که نوشتنشان خیلی فرقی با ننوشتن نمی کند نمانده است

حس فکر کردن و نوشتن نیست

حس دویدن نیست


تنها یک آرزو مانده و آنهم دوباره دیدن توست... ای خانه ی خدا

که عکسهایت همدم خلوات تنهایی ام است

که حس تکراری نشدنی ات را تکرارم آرزوست.......


فقط یه بار دیگه می خوام ببینمت


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۳ ، ۱۶:۳۶
الاحقر