تا سپیده

کفی بی عزا ان اکون لک عبدا، و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا

تا سپیده

کفی بی عزا ان اکون لک عبدا، و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا

تا سپیده

جاذبه خاک به ماندن میخواند و آن عهد باطنی به رفتن
عقل به ماندن میخواند و عشق به رفتن...
و این هردو را خداوند آفریده است تا وجود انسان را در آوارگی و حیرت میان عقل و عشق معنا کند

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳ ارديبهشت ۹۸، ۱۰:۲۰ - مجله اینترنتی چفچفک
    یا رب...
دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

e170

چهارشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۱۸ ب.ظ

امروز یک تفکیک به یادم آمد، از سیر وقایع گذشته که ترتیبشان، و بعضن خودشان از یادم رفته

اول آن صحبتی پیش آمد که دیدم چقدر پشتم خالیست و چقدر طرف مرا قبول ندارد (که فکر می کردم هر کسی قبولم نداشته باشد او دارد) و مرا پریشان و بی انگیزه و بی ارزش و پوچ کرد

و بعدش آن حرفی زده شد که باعث آنفالو کردن گسترده و ... شد

مطمئن نیستم ترتیبش همین بود (و ای کاش دست کم ترتیب وقایع تابستان 93 ضبط میشد) ولی احتمالن همین بوده، اما مهم این تفکیک است، که اولی یک چیز بود و دومی یک چیز دیگر، اولی شوق ادامه دادن و به ثمر رساندن و پای کار ماندن را گرفت، و دومی کلن از زندگی ناامیدم کرد!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۰۳
الاحقر

نظرات  (۱)

هر چند بی مقداریم،
اما...
قبولتان داریم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی