تا سپیده

کفی بی عزا ان اکون لک عبدا، و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا

تا سپیده

کفی بی عزا ان اکون لک عبدا، و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا

تا سپیده

جاذبه خاک به ماندن میخواند و آن عهد باطنی به رفتن
عقل به ماندن میخواند و عشق به رفتن...
و این هردو را خداوند آفریده است تا وجود انسان را در آوارگی و حیرت میان عقل و عشق معنا کند

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳ ارديبهشت ۹۸، ۱۰:۲۰ - مجله اینترنتی چفچفک
    یا رب...
دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

e145

پنجشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۶:۱۴ ب.ظ

امروز صحبت سر این بود که کی برود اداره مخابرات برای انجام یک کار اداری. در همان محدوده ی شهرک بود. من گفتم نمیروم بخاطر کلاس حوزه. و مادر رفت.
دارم به این فکر می کنم که آیا رفتن به اداره و بعد رفتن به کلاس حوزه بهتر نبود؟ خب دیر می رسیدم دیگر تهش و مجبور می شدم گوش دهم، و تهش مثل قبلی ها که نبودم و گوش ندادم، گوش نمی دادم.


دو دیگر، آنکه چند روزی است پیشنماز می ایستم در شرکت، و نمی دانم این کار چه حالی و چه فرجامی دارد. حس خیلی خوبی ندارم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۰۵
الاحقر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی