e133-من دلالتک
يكشنبه, ۵ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۵۰ ق.ظ
آقاى مهربانیها
سلام
هفته ى پیش نیامدم، مهمانى بود و تا یادم بیاید کشید به دوشنبه. رویم نشد دیگر. مثل همیشه، وقت خوشى آدم یادش میرود، وقت تلخى است که آدم یادش هست.
دیشب هم نشستم پاى یک فیلم چرت و تا تمام شود دیر شد. روزمرگى ها از یاد آدم می برد بعضى چیزها را.
صبح حالم خوب نبود، بعدش خوب بود، بعد باز خوب نبود و بعد بهتر شد. این نابسامانى از چى است؟ از جفتک انداختن و سگى و زشت شدن است؟ یا از جابه جا شدن یک چیز اصلیست؟ یا صرفا سر جاى خود نبودن است؟ این نااطمینانى، این بى راهنمایى، این گم هدفى، اگر با دلالت شما درمان نشود، اگر با جلودارى شما درست نشود، اگر با نور شما روشن نشود، با چه باید بشود پس ...
در جزء و کل گیر کرده ام
۹۵/۱۰/۰۵