e121-من شکری
امام مهربانم، سلام
صلی الله علیک یا علی ابن موسی الرضا، امامنا التقی النقی، و حجت الله علی من فوق الارض و من تحت الثری، ایها الصدیق الشهید
حضرت مولا، جمعه های زیادی است که با شما از درد و داغ می گویم، چون هیچ پناهی محکم تر و پذیراتر از شما و هیچ گوشی محرم تر از شما نیست
حضرت رئوف، مدد شماست که کلام شما شنیده می شود و بر جان می نشیند. تپیدن ما از شماست. شما گرمای آفتاب و بستر خاک ما هستید. در شما نفس می کشیم. کم کم اثر شما را ادراک می کنیم. آن حرفهای شکسته در گلو، آن حالات پنهانی و پوشیده که از ترس و آز برملا نمی شوند، همه کم کم در این پناه در حال ظاهر شدن هستند. حالا می شود نترسید و گفت، داد زد، ناله زد که جفاها که بر خویشتن نکردم، چه خودپرستی ها که نداشتم، چه حقارتها که به خود تحمیل کردم، چه بستگی های بی دلیل به غیر شما و چه دوری های اسف انگیز از شما نداشتم
شکر خداوند عالم را که شما را بر ما ظاهر و خود را بر ما متجلی کرد. تا ببینیم چه مهربان ترین هستید. تا خود را نجات دهیم.
از شما ممنونم، متشکرم که این فرصت گشوده شدن را فراهم کردید.
***
این دومین بار است که پیشنهاد می شود، یعنی نباید نادیده بگیرم
اولی آن بود که شرط کن اگر گرهی باز شد، کاری کنی
دومی این است که چهل روز کاری کن تا گرهی باز شود
همّ آن خانم سنگین ترین بار بر دوشم، و گم شدگی و بی جهتی و کوری و سردرگمی و ناگیرندگی و پاشیدن خود معنوی-اخلاقی (که همه مترادف اند) سنگین ترین بار در دلم است، و امیدم به "یبدّل الله سیئاتهم حسنات" است ...
***
سلام