تا سپیده

کفی بی عزا ان اکون لک عبدا، و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا

تا سپیده

کفی بی عزا ان اکون لک عبدا، و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا

تا سپیده

جاذبه خاک به ماندن میخواند و آن عهد باطنی به رفتن
عقل به ماندن میخواند و عشق به رفتن...
و این هردو را خداوند آفریده است تا وجود انسان را در آوارگی و حیرت میان عقل و عشق معنا کند

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳ ارديبهشت ۹۸، ۱۰:۲۰ - مجله اینترنتی چفچفک
    یا رب...
دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

e56-من وجدک

شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۰۳ ق.ظ

آقای مهربانی ها سلام

کی دوباره چشمم را به پیچ و تاب پرچم سبزتان باز می کنید؟ کی دوباره خودم را هزار بار از سرما بپوشانم برای دو قدم داخل صحن زمستانی تان قدم زدن؟ کی دوباره می شود بایستم و یک دل سیر نگاهتان کنم؟ کی دوباره شب جمعه را بیدار باشم (که هیچ وقت هم نشده!)؟ ...

قربان غربتتان، یاد مدینه، داد مدینه

من پلید هم تاب جدایی از مدینه را نداشتم، چه کسی به خودش اجازه داد شما را از آن جدا کند؟

نه شما غریب نیستید، ما غریبیم، غریبی که به شهر و دیار نیست، به اهلیت است، ما غریبیم که اهل نیستیم

همه اش حکایت رو سیاهی است

از دوستی های بی سرانجام بگویم؟ از سرانجام سردرگمی بگویم؟ از سردرگمی های ته گرفته ی اتفاقات بگویم؟ از اتفاقات تلخی بگویم که ...؟ از تلخی های هفتگی ام بگویم؟ تلخی های روسیاهترینی.

دو بار شده که آه پیش شما سر داده ام، سبک و راحت می شوم از شمیم شما، اما باز ... روز از نو و روزی از نو

از فکر راحت نمی شوم، نمی توانم فراموش کنم که ناراستیهای من با دیگران، و گاهی دیگران با من، چه به بار آورد، کاشکی می شد تلخی اش را تسکینی بود شیرین، کاشکی عبور کنم، با یا بی فراموشی. کاش به عقب بر می گشت و می شد که بار دیگر رو راست باشم، باشیم، کاشکی می شد حسهای بد را دور ریخت، کاشکی می شد صورت ها یک دایره ی خالی می شد بی تصویر و بی نام، که حس ها نباشد، کاشکی می شد از اول نوشت، کاشکی می شد ... :'(

خب سخته، ببینی هیشکی باهات رو راست نیست... ببینی هر کسی با هر کسی همراه می شود الا تو... با خودم هزار بار گفته ام به خاطر این است که تو باهاشان روراست نیستی، تو همیشه چیزی برای پنهان کردن داری، وگرنه همه ظاهر ظاهرند... پس چرا...؟ شاید هم موضوع را الکی گنده کرده ام و مشکل جای دیگر است

ولی عوضش طبق حرف پدرتان عمل می کنم که گفته اند: "امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند:أوشَک دَعوَةً‌ وَ أسرَعُ إجابَةُ دُعاءُ المَرءِ لاِخیهِ‌ بِظَهرِ الغَیبِ؛.دعایی که بیشتر امید اجابت آن می رود و زودتر به اجابت می رسد،‌ دعا برای برادر دینی است در پشت سر او..کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 507"

خدایا همه شان را حفظ کن، با آبرو کن، مهربان کن، آرام کن، دوستشان داری دوستترشان داشته باش، خدایا دلشان را چشمشان را روشن کن، بهاریشان کن، غمشان را ببر، خدایا پیروزشان کن، خدایا محکمشان کن، کسی که از بقیه کوچکتر باشد برایشان چه دعایی می تواند بکند؟ خدایا آنچه صلاحشان است برایشان پیش بیاور، برایشان چراغانی کن

خدایا ... یک دکمه ی ریست بیافرین و برایش بزن، تا مثل روز اولش بشود، ... نه... از روز اولش هزار بار بهتر بشود، هزار بار زیباتر، هزار بار قرصتر، هزار بار مهربانتر، هزار بار عاشقتر، هزار بار بی قرارتر، هزار هزار بار کوهتر

ببخشید از دو دفعه ی قبلی کوتاهتر است، همان همیشگی هاست، دست درازی من پیش شما برای خودم نیست، برای بقیه است، الجار، ثم الدار. هروقت تمام شد و اذن دادید برای خودم هم. چه کسی از شما بهتر :')

دو نفر گفته اند پا شو برویم پابوس حضرت معصومه (س). اگر اذن بدهند، و شما هم واسطه ی ما باشید، انشاالله این هفته...

سلام

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۱۰
الاحقر

نظرات  (۱)

"از فکر راحت نمی شوم، نمی توانم فراموش کنم که ناراستیهای من با دیگران، و گاهی دیگران با من، چه به بار آورد..."

آه که ناراستیهای خودتان با خودتان چه بر سر من آورد ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی