e37
پنجشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۹ ب.ظ
چرا نمی توانم به زیارتت بیایم؟ و هر روز یادت زیادتر است؟
چرا نمی توانم دستگیری کنم؟ و هر روز کوتاهی ام به من یادآوری می شود؟
***
خدایا به قاسم
به علی اکبر
به جوانیمان رحم کن
***
استاد کسی است که یک جمله اش روزها و شبها فکر و خیالهای نا آرام تو را و نتیجه گیری های نصفه نیمه ات را جمع و جور می کند.
قیافه ی من بعد از فهمیدن این مطلب: !
با این وصف از استاد، تلاش کردن هم تعریف دیگری پیدا می کند. این سرگرمیهای من در این همه روز چیز به خصوصی نبوده اند که بیارزند. تلاش نبوده اند اصلا. و این یعنی من سالهاست که سرگردانم مثل شتر و خیال می کنم (باز هم مثل شتر!) که دارم زورکی می زنم و تلاشکی می کنم و راهکی به جایی می برم...
۹۴/۰۷/۳۰