e20
غالب اوقات برای توصیف وضعیت ما در این جهان و اتفاقاتی که برامون می افته و برنامه ای که خدا برامون چیده، مثال به پزشک یا معلم می زنن. که وقتی پزشک دوا می دهد شما برایت تلخ است و برایت خوب است. یا انجام مشق معلم همیشه آسان نیست و زحمت دارد ولی عاقبتش شیرین است
اما امروز مثال دیگری دیدم که خیلی بهتر از این مثال هاست! آنهم سلمانی است!
تا به حال دیده اید که در یک سلمانی بخواهند سر یک کودک را آرایش کنند؟ کودک گریه و زاری می کند، اطرافیان هر دلقک بازی ای در می آورند که بچه سر جایش بنشیند و آقای سلمانی هم بالاخره کارش را می کند اما پیرش در می آید تا کارش را بکند!
در این دنیا ما آن بچه ایم روی صندلی سلمانی که نمی فهمیم یک نفر می خواهد ما را خوشگلمان بکند و ما باید خودمان را بسپاریم به دست او نه این که لوس بازی در بیاوریم یا در کارش دخالت بکنیم!
نخیر دلیل خاصی نداشت و موضوع خاصی هم نبود
شاید چون ربطی به پستتون نداشت خصوصی زدم وگرنه هیچ دلیلی نداشت
ببخشید اگه **** ********** *** ****
الان من نمیدونم باید این جوابی که دادم رو خصوصی بزنم یا نه